- طرح دادن
- به زور فروختن، رو گردانیدن، هنداخ دادن رو گردانیدن اعراض کردن، در کنار نهادن و معزول از عمل کردن حریف قوی یک یا چند سوار خود را تا حرف ضعیف با او برابری کرد (بیشتر این کار را برای تحقیر طرف کنند) طرح کردن
معنی طرح دادن - جستجوی لغت در جدول جو
- طرح دادن ((~. دَ))
- رو گردانیدن، پیشنهاد دادن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به زور فروختن
نگیختن، زندیدن
بازنمودن گزاردن گفتن بیان کردن توضیح دادن تفسیر کردن
توضیح دادن، بیان کردن، تفسیر کردن، شرح کردن
Narrate
повествовать
erzählen
розповідати
opowiadać
narrar
narrare
narrer
vertellen
बयान करना
menceritakan
anlatmak
kuelezea
বর্ণনা করা
بیان کرنا
حرکت دادن
متوحش ساختن
وام دادن، عاریه دادن
چیزی را به رهن به کسی دادن
از هم جدا کردن و تمیز دادن
چرخاندن، گردش دادن، گرداندن
گره در چیزی انداختن، کنایه از پیچیده ساختن، گره بستن